بهراد آسانبر- فروش، نصب، خدمات پس از فروش آسانسورهای هیدرولیک با قطعات موریس ایتالیا liftiran.com liftiran.com محل تبلیغ شما در پورتال آسانسور و پله برقی لیفتیران

اخبار

منوی اصلی

آگهی ها

محل تبلیغ شما
بیمه آسانسور- بیمه ما
محل تبلیغ شما
خدمات طراحی، محاسبه و تهیه نقشه استاندارد آسانسور
تله کابین77539630
 
>>حادثه دردناک برای کودک بر روی پله برقی ۱۳۹۲/۱۱/۷

در حالی که مادر دست پسرک را گرفته بود، در چشم‌بر هم زدنی خنده‌های نمکین و چهره شاد کودکانه در صحنه وحشتناکی گم شد.

 ترس به چشمان پسرک می‌نشیند، هرگز فراموش نخواهد کرد پله‌برقی‌ای که همیشه دوست داشت روی آن بازی کند سرنوشت تلخی را برایش رقم زده‌است.


وقتی برای بازسازی صحنه حادثه در کنار پل پله‌برقی و جلوی دوربین عکاس شوک ایستاد با گام‌های لرزان به‌سمت محلی رفت که هرگز فراموش نخواهد کرد، انگشت دستش را در آنجا و برای همیشه جا گذاشته است.

 

ساعت 9 و 30 دقیقه صبح 18 دی‌ماه سال جاری دو زن با پسر بچه شش ساله‌ای در حال پایین آمدن از پله برقی اتوبان شهید حق شناس بودند.


در حالی که مادر دست پسرک را گرفته بود، در چشم‌بر هم زدنی خنده‌های نمکین و چهره شاد کودکانه در صحنه وحشتناکی گم شد و کودک، فریادزنان به گریه افتاد. مادر دید امیر محمد سر خورده و روی پله‌ها افتاده است و هراسان به سمت پسرش دوید و با دستپاچگی وی را از روی پله برقی بلند کرد و با داد و فریاد کمک خواست، رهگذران با دیدن صحنه‌ای دلخراش ماتم‌زده به تماشای سرنوشتی غمناک نشستند که باور نکردنی بود، دست راست پسر کوچولو خون‌آلود بود و انگشت کوچکش لای شانه‌های شکسته پله برقی گیر کرده و له شده بود.


امیر محمد وقتی دید دستش خون آلود است، وحشت‌زده شده و گریه کنان از مادرش کمک خواست. خون همه جا را فرا گرفته بود. مادر وحشت‌زده دستمالی روی دست پسرک گذاشت تا جلوی خونریزی را بگیرد. رگذران سریع با اورژانس تماس گرفتند اما پسر کوچولو به‌خاطر درد زیاد بی‌قراری می‌کرد. وقتی مادر دید اثری از اورژانس نیست با برادرش تماس گرفت و کمک خواست، دقایقی بعد دایی امیرمحمد سر رسید و با موتورسیکلت، پسرک را به بیمارستان لقمان حکیم انتقال داد.

روز شنبه 28 دی‌ماه سال جاری مادر امیر محمد برای طرح شکایت به دادسرای یافت‌آباد پای گذاشت. وی به خبرنگار شوک گفت: ساکن سنندج هستیم، حدود یک‌ماه پیش برای دیدن پدر و مادرم با پسر کوچولویم به تهران آمدیم. صبح روز حادثه با زن‌داداشم و امیر برای گرفتن جواب آزمایش به خیابان عباسی رفتیم، در بازگشت باید از پله برقی اتوبان شهید حق‌شناس استفاده می‌کردیم. زمانی که در حال گذشتن از پله برقی بودیم در حالی که دست امیر را گرفته بودم، ناگهان در پله آخر پایش سر خورد و روی پله افتاد و چون شانه‌های پله برقی شکسته بود دست راست پسرم در آن گیر کرد.


وی که صدایش هنوز می‌لرزید، گفت: پسرم شروع به ناله و جیغ زدن کرد، وقتی از روی پله‌ها بلندش کردم صحنه‌ای را که دیدم باور نمی‌کردم، انگشت کوچولوی پسرم له شده بود. با دیدن این صحنه انگار همه دنیا روی سرم خراب شده بود و از رهگذران کمک خواستم.


چند نفری به اورژانس زنگ زدند. امیر محمد از شدت درد زیاد بی‌قراری می‌کرد نمی‌دانستم چه‌کار کنم، با برادرم تماس گرفتم و کمک خواستم هنوز از اورژانس خبری نشده بود، برادرم با موتورسیکلت خودش را به ما رساند و سراسیمه امیر را به بیمارستان لقمان حکیم رساندیم.


آنجا مسئولان بیمارستان پسرم را نپذیرفتند در حالی که پسرم گریه و زاری می‌کرد به آنان التماس کردم حداقل دستش را پانسمان کنند حتی این کار را هم نکردند. گفتند ربطی به ما ندارد باید او را به بیمارستان 15 خرداد ببرید.


دیگر تحمل دیدن و شنیدن گریه‌های پسرم را نداشتم با دستمالی که روی دستش گذاشته بودم با موتور وی را به بیمارستان 15 خرداد بردیم.
امیر در بیمارستان 15 خرداد بستری و دستش جراحی شد اما متأسفانه به خاطر این‌که انگشت کوچکش له شده بود، پیوند زده نشد و انگشتش قطع شد.


مادر گریان امیرمحمد گفت: شنیده‌ام این پله‌های برقی و حفاظت و مراقبت از آنها در اختیار پیمانکار شهرداری است به‌خاطر همین حالا آمده‌ام به‌خاطر شکستگی شانه‌های پله برقی اتوبان شهید حق‌شناس شکایت کنم چرا که اگر شانه‌ها سالم بود، انگشت پسرم قطع نمی‌شد. از مسئولان بیمارستان لقمان حکیم نیز گله‌مندم که حاضر نشدند با آن وضعیت خون‌آلود دست پسرم را حداقل پانسمان کنند.


بنابر این گزارش، پرونده قضایی این حادثه در حال بررسی و تحقیق است و پس از اقدام‌های کارشناسانه مقصران شناسایی خواهند شد

لیفتیران


 

 

 نام
 ایمیل
وبسایت

 نظر شما
کد امنیتی*
خطا! کد امنیتی صحیح نیست.
 
بازگشت

Copyright (c) 2005. LiftIran.com The Portal of Iranian Elevatoring. All rights reserved for Shiva Group Inc.
|Liftiran.com |LiftCAD.ir |LIFTdesigner.ir |shivaSoft.ir |